مداحی دلمو سوزونده غربت بقیع با نوای حاج محمدرضا بذری

دلمو سوزونده غربت بقیع
چه کنم آخه با حسرت بقیع؟
چی میشه بیام یه روز مدینه
سر بذارم روی تربت بقیع

کنار پنجره‌هاش
تو دلم غوغا میشه، چشم من دریا میشه
میبینم اینجا یه روز، حرمی برپا میشه

همه‌جا پر میشه از شمیم یاس حرمش
یه روزی سینه می‌زنم اینجا به زیر علمش

آه و واویلا آه و واویلا آه و واویلا آه و واویلا

هر که سر به روی این خاک می ذاره
از نگاش به جای اشک خون می باره
خدا می‌دونه که این خاکِ غریب
از چه درد دل‌هایی خبر داره

خون شده دلش سه ماه
با صدای فاطمه، ناله‌های فاطمه
شنید عجل وفاتی، تو دعای فاطمه

بیست و پنج سال تموم دیده غروب حیدرو
دید حسن داد می‌زنه داغ فراق مادرو

آه و واویلا آه و واویلا آه و واویلا آه و واویلا

شاهدی لحظه ی دفن مادرو
شنیدی التماس یه دخترو
موقع تشیع و دفن فاطمه
تو دیدی اشک چشای حیدرو

دیدی اون نیمه شبو
خون چشم ترو گرفت ، جون حیدرو گرفت
دستی یاز میون قبر ، تن کوثرو گرفت
هی میگفت بده علی یاس کبودو خستمو
علی هم می گفت بگیر نیلوفر شکستمو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مداحی های ویژه